۱۳۹۱ خرداد ۲, سه‌شنبه

متعجبم از افرادی که با بدترین توهین ها مخالف توهین اند

وقتی شاهین نجفی برای نقی خوند فکر نمی کردم انقدر مهم باشه فقط گوش کردم و خندیدم. خندیدم به بدبختیایی که به طنز بیان شده بود. بعد دیدم عده ای جبهه گرفتن که خوب این هم عادی بود، ولی بعد  از حکم ارتداد توسط این روحانیون فسیلT قضیه یکم فرق کرد، داستان پر رنک شد، جوری که انتظارش نمی رفت تا اینجای کار هم قابل هضم بود نه از اون جهت که حکم کشتن یک انسان عادی باشه بلکه از حماقت این دستگاه حاکم چیزی بیشتر از این هم انتظار نمی رفت. تا اینجای کار هم به روال عادت به چنین رفتارهای زننده ای در ایران زیاد عجیب به نظر نمی رسید. تا اینکه کم کم دیدم انواع فحش و ناسزا از طرف برخی افراد به شاهین نجفی نشانه رفت طوری که وقتی بیشتر وارد این قضیه شدم و حساس شدم واقعاً خجالت کشیدم. خجالت کشیدم از فرهنگ مردمانم، خجالت کشیدم از این همه هجمه، خجالت کشیدم از این همه تعصب و حماقت و بازی خوردن از حکومت. آدم خجالت میکشه وقتی میبینه چطور از کشتن یک نفر زنده و حاضر با حرص و لذت سخن میگن اونم به جرم اینکه طرف احتمالا به یک نفری که در 1400 سال پیش زندگی می کرده اهانت کرده. این برای من سوال شد که آیا من دارم اطراف کسانی زندگی می کنم و نفس می کشم که تا این حد از نظر فرهنگی فقیر هستند؟ تازه به عمق خشونت و تعصب در پی جامعه پی بردم، البته قبلاً هم می دونستم ولی تا این اندازه فکرشو نمی کردم.
از این جا بود که تصمیم گرفتم نسبت به این قضیه بی تفاوت نگذرم. ببینم که ریشه کجاست. حالا که فکرشو میکنم خوب شد که این آهنگ خونده شد تا یک سری تابوها شکسته بشه، باید فرهنگ سازی بشه چون این قضیه فحاشی و خشونت فقط بخاطر مسائل دینی نیست بلکه من تو بحث های سیاسی هم دیدم که در انتها به فحاشی می انجامه ولی فکر نمی کردم قضیه انقدر جدی باشه. مهم نیست به کی داره فحاشی میشه، به نقی یا شاهین یا کورورش یا اسلام  یا حتی خامنه ای، مهم نفس تخریب و خشونت روانی در جامعه اس که متاسفانه تبلیغ هم میشه. میخوام از اون کسانی که نا آگاهانه بازی میخورن و واقعاً الفاظ رکیکی به کار میبرن بپرسم که اگه اهانت بده خوب بده دیگه خودت چرا این کارو میکنی و حاضری طرفت رو به خاطر اینکار بکشی؟ یجوری از کشتن حرف زده میشه انگار میخوان آب بخورن. بابا به خدا به اون کسی که قبولش دارین، مرگ یک انسان مرگ بشریته نکنید این کارو. خواهش می کنم کمی با آرامش به موضوع فکر کنید و نذارید که با احساساتی کردنتون موج سواری کنند.

امیدوارم روزی رو در ایران ببینم که مردم از زندگی و شادی و دوستی حرف بزنن نه از مرگ و خشونت و ترور

در انتها از گذاشتن این تصویر پوزش میخوام ولی وقتی واقعا توی این صفحه فیسبوک برید و نظرات رو بخونید خجالت میکشید و یه حس خیلی بدی بهتون دست میده یه جورای مثل حس تاسف میمونه

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin