۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه

رویارویی ظلم با فرهنگ



من در مراسم تشییع پیکر دکتر علی محمدی صحنه هایی را دیدم که نماد واقعی ظلم بود، ما از این رژیم
شیطانی چیزی به جز ظلم و استبداد ندیدیم ولی اینبار واقعا ظلم به گونه ای بود که آدم را تحت تاثیر قرار میداد، صحنه هایی که در آن از یک طرف مزدوران رژیم یا به عبارت بهتر همان قاتلان و تروریستها داشتند شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه میدادند و از طرف دیگر دانشجویان و نزدیکان آن استاد در سکوتی کامل و بگونه ای بهت زده در حال گریه بودند و بدتر از همه این شعار بود که میگفتند "این گل پرپر ما  هدیه به رهبر ما" واقعا آدم را می سوزاند. ولی صحنه هایی را نیز دیدم که نمایانگر فرهنگ غنی این مردم آزادی جو بود، با آن جو مسموم و تحریک آمیز که انسان را به فریاد می خواند، جمعیت با فریاد سکوت خود علی رغم شعارهای تحریک آمیز و بعضن درگیری های موضعی، پیکر استاد شهید این مرز و بوم را همراهی کردند و این مورد خشم نیروهایی شده بود که هماهنگ شده بودند تا با سرکوب و ضرب وشتم فضا را در دست خود بگیرند و از تنها عاملشان که خشونت است استفاده کنند که با ضربه سکوت مردم مواجه شدند، در آن سکوت انسان واقعا احساس غرور میکرد. در انتها نیز جمعیت با سکوت برگشت و آن جمع را به حال خود گذاشت تا به حال خود و نه برای استاد مملکت ، گریه کنند و شعار سردهند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin