۱۳۸۸ اسفند ۹, یکشنبه

نياز حاكميت لرزان به قدرت نمايي را بشناسيم و درهم بشكنيم

نياز حاكميت لرزان به قدرت نمايي را بشناسيم و درهم بشكنيم

به دنبال شكستهاي پي در پي حاكميت بخصوص بعد از 22بهمن كه سپاه هم در خيابانهاي تهران از سوي جوانان دلير و مردم به
چالش گرفته شد وهيبت ولي فقيه با وجود به صحنه آمدن سپاه، با بيرون آمدن مردم درهم شكست، حاكميت به شدت به دنبال رفع و رجوع اين شكستها و قدرت نمايي است ولي به قدري وضعيت دروني و بيروني نظام درهم شكسته كه به سرعت مي شود دستش را خواند و با ادامه جنبش و توانمندي و قدرت قيام آن را بيش از پيش درهم شكست.
حاكميت با دستگيري ريگي كه هيچ چيز نبود جز معامله كثيف با پاكستان سرو صداهاي زيادي راه انداخت و تلاش كرد از اين موضوع در راديو تلويزيون استفاده كند و در انواع و اقسام نمايشات و رجز خوانيها و اعتراف گيريهاي لو رفته اين موضوع را به حساب قدرت امنيتي و اطلاعاتي خودش بگذارد و به اين وسيله قدرتنمايي كند درحالي كه مضحك اين است كه يك نظام كه اين همه ادعاي قدر قدرتي چطور تهديدش مي شود يك نفر به نام عبدالمالك ريگي. طوري كه از دستگيريش كه آن هم سرتاپا يك معامله بوده و نه هيچ چيز ديگر اينهمه سرو صدا و غوغاي امنيت امنيت راه مي اندازد. اين در حالي است كه همين موضوع هم به يك بي آبرويي براي حاكميت تبديل شده و يك كارشناس پاكستاني همان شب اعلام دستگيري عبدالحميد ريگي به تلويزيون الجزيره گفت: «فكر نميكنم كه وي در هواپيما و در پرواز هوايي بوده است. اين يك داستان خيالي است و واقعي نيست. چه بسا ايران ميخواهد نام پاكستان را بپوشاند. اين پاكستان بود كه وي را در منطقه مرزي به آنها تحويل داده است. اين اقدام ايران در تماميت آن، يك بازي براي پوشاندن اسم پاكستان است. ايران اقدام به بافتن اين داستان خيالي مربوط به پرواز از دوبي نمود و به نظرم اين داستان درست نيست».
اما اين غوغاسالاري حاكميت نشان مي دهد كه هر ذره مبارزه جدي با اين نظام و در افتادن با كل نظام چطور اركانش را مي لرزاند و تنها و تنها چيزي كه اين حاكميت را به مخاطره و نيستي تهديد مي كند همين است و لاغير به همين دليل حتي توان مقابله با يك جريان مبارزه جوي منطقهيي را هم ندارد و اين طور به لرزه مي افتد. اما اين سرو صداها هم ديري نخواهد پاييد و درمان دردهاي بي درمان نظام نبوده و نيست. چون اگر يك عبدالمالك ريگي اين چنين حاكميت را مي لرزاند و براي دستگيريش اين همه سرو صداست قيام با حاكميت چه مي كند؟ و يا بهتر بگوييم حاكميت با قيام چه مي خواهد و چه مي تواند بكند؟ جواب را بهتراست از خودش بشنويم:
دربياينه پاياني جلسه خبرگان نظام دوران قيام مردم ايران عليه حاكميت را «دوران پر محنت» كه خساراتهاي جبران ناپذيري بر نظام وارد كرده است، دانستندو با ابراز وحشت از تداوم قيام مردم، از سپاه و نيروي انتظامي خواستند «با برخورد قاطعانه با هر نوع حركت مشكوك و بحرانآفرين...اجازه خدشهدار شدن امنيت مردم را به هيچكس ندهند» . درهمين حال رفسنجاني رئيس مجمع تشخيص مصلحت ناچار شد سر قبر خميني به وحشت از قيام اعتراف كند و گفت: « موج فتنه بزرگي عليه انقلاب، اسلام, ولايت و تقدس روحانيت شروع شده كه هيچ وقت نميخواهد يك ذره هم كوتاه بيايد». رفسنجاني با تاسف از اينكه خامنهاي آماج شعارهاي كوبنده مردم قرار گرفته است, تقصير را به گردن وابستگان به ولي فقيه انداخت و گفت: « متاسفانه افراد ناآگاه به گونهاي رفتار ميكنند كه همه مسوليتها را به عهده «آقا» مياندازند و با جا خالي دادن باعث ميشوند تركش كارهايي را كه مردم از آنها قبول نميكنند، به آن طرف برود». همه اين حرفها يك جوهر بيشتر ندارد آن هم اين كه قيام مردم ايران حاكميت را به شكست در راه حل و راه برون رفت كشانده و از هر طرف كه مي روند و در هر مناسبتي حرف از بيچارگي در برابر قيام و قيام كنندگان است. طوري كه هيچ جلسه اي نيست كه ولي فقيه بنيشنيد و برخيزد و در آن حتي عناصري را كه جزو نظام هستند و مشخصا موسوي و كروبي و رفسنجاني را با وجود اين كه كوتاه آمده اند به باد حمله و تهديد نگيرد مثلا ولي فقيه در ديدار با خبرگان ، انتخابات قلابي با تقلبات نجومي را نقطه قوت حاكميت توصيف كرد و معترضان به اين انتخابات را خارج از نظام اعلام كرد. علت هم اين است كه قيام و استمرار آن دوكار كرده:
1 ـ قيام آفرينان را قدرتمند و متكي به خود و نترس كرده .
2 ـ حاكميت را لرزان و شكست خورده و وحشت زده نموده.
همه قيل و قال حاكميت براي برگزار نشدن چهارشنبه سوري از وحشتي است كه از قيام در چهارشنبه سوري دارد كه نمي داند خط و نشان بكشد يا براي سوختگي با ترقه دل بسوزاند يا توصيه كند كه كسي از خانه بيرون نيايد يا مثل پاسدار جعفري نتواند وحشت خودش را پنهان كند و خودش به خودش و پاسدارانش براي تحولات آينده كه عليه آنهاست آماده باش بدهد. يا مثل پاسدار يارندي معاون اجتماعي فرماندهي انتظامي استان تهران: لرزه تن خودش از چهارشنبه سوري را به مادراني كه پاشنه در اوين را درآورده اند و هرشب نظام را مجبور مي كنند عزيزانشان را آزاد كنند نسبت بدهد. او مي گويد:«از شنيدن کلمه "چهارشنبه سوري" تن مادران مي لرزد و پدران نگران از صداهاي گوش خراش، گوشه لب مي گزند. اين يعني اينکه چهارشنبه سوري هم تابع مقتضيات زمان شده و قوس بيشتري پيدا مي کند تا امروز که ديگر هيچ شباهتي با اصل خودش ندارد». اين البته وارونه گويي معاون نيروي انتظامي و خودكشي از ترس مرگ است چون واقعيت اين است كه چهارشنبه سوري فقط امسال و فقط با به آتش كشيدن همه نمادها و نهادهاي حاكميتي كه 30سال است هستي را از مردم ما گرفته چهارشنبه سوري واقعي و مايه شادماني است چون عيد آزادي را براي مردم ما به ارمغان ميآورد. همه جوانان دلير و مردم به جان آمده ما مي دانند كه چاره كار اين حاكميتي كه با آزادي جن و بسم الله است، و چاره سركوب تنها و تنها يك چيز است: چهارشنبه سوري را به چهارشنبه سوزاندن همه نمادها و عكسهاي خامنه اي و خميني و با درهم كوبيدن همه اماكن سرپاي ماندن حاكميت به چشم روشني براي پيروزي مردممان تبديل كنيم. تنها در اين صورت راه ما به جلو باز مي شود و براي حاكميت جز عقب نشيني راهي باقي نميماند. هرچند خط و نشان بكشد. با چهارشنبه سوري با قيام سوزان آن؛ جهان را بيش از پيش به حمايت از مطالبات آزاديخواهانه خودمان برانگيزيم و حاكميت را بيش از پيش در محاق ببريم. خط و نشان كشيدن حاكميت را نبايد به چيزي گرفت به عكس هرچه اين خط و نشان كشيدنها بيشتر مي شود علامت ترس و وحشت و ضربه پذيري بيشتر نظام است فرصت قيام و نعمت قيام را با ارج گذاري به خون شهيدانمان با به آتش كشيدن نمادها و مراكز حاكميت چهارشنبه سوري را به دستمايه پيروزي قطعي و رسيدن به آزادي تبديل كنيم همه چيز به نفع ما و به زيان حاكميت است اين فرصت تاريخي را براي رسيدن به خواست تاريخي آزادي از حاكميت بگيريم و به سود خودمان رقم بزنيم همه چيز به همت و خواست ما بستگي دارد و پيروزي را بي ترديد ما مي توانيم با تهاجم ماكزيمم به مراكز حاكميت بسازيم در اين هيچ ترديدي نبايد كرد.
منبع 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin